English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7638 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
long range U مربوط به اینده دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
futuristic U مربوط به اینده
prospective U مربوط به اینده
proximo U مربوط بماه اینده
the law is prospective U اثر قانون مربوط به اینده است
Other Matches
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
incoming U اینده
lavenir U اینده
following on U از پی اینده
forthcomming U اینده
forthcoming U اینده
comer U اینده
approaching U اینده
coming U اینده
future U اینده
in the time to come U اینده
next U اینده
toward U اینده
aftertime U اینده
to be U اینده
futurity U اینده
at a laterd U در اینده
the a season U فعل اینده
prospects U اینده نگری
katabatic U پائین اینده
the next world U عالم اینده
intercurrent U در میان اینده
emergent U بیرون اینده
erelong U در اینده نزدیک
prospecting U اینده نگری
prospected U اینده نگری
upcoming U زود اینده
prospect U اینده نگری
the a season U موسم اینده
by next mail U باپست اینده
the next world U جهان اینده
f. tense U زمان اینده
the future U جهان اینده
the f. winter U زمستان اینده
even tual U درنتیجه اینده
providential U اینده نگر
prospectively U با عطف به اینده
prospect of the future U دورنمای اینده
prospectuses U اینده نامه
prospectus U اینده نامه
offing U در اینده نزدیک
futures contract U قرارداد اینده
futurism U اینده گرایی
futurity U نسل اینده
futurity U اتفاقات اینده
paulo postfuture U اینده نزدیک
looking U بنظر اینده
prospectiveness U وابستگی به اینده
nether world U جهان اینده
catabatic U پایین اینده
sup.latest or last U دیر اینده
nrxt monday U دوشنبه اینده
proximo U ماه اینده
futures U قراردادهای اینده
proximo U درماه اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
the rising generation U دوره جوانان اینده
post date U تاریخ اینده گذاشتن
prospectiveness U چشم داشت به اینده
future U بعد اینده اتیه
emergence U ناگه اینده اورژانس
perfect foresight U اینده نگری کامل
the ensving twelve months U دوازده ماه اینده
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
provident U صرفه جو اینده نگر
tardy U دیر اینده کند
tardiest U دیر اینده کند
tardier U دیر اینده کند
oncoming U پیشامد کننده اینده
prescient U عالم به غیب یا اینده
scout U ارزیابی حریف اینده
emergencies U ناگه اینده اورژانس
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
latest U تازه گذشته اینده
scouted U ارزیابی حریف اینده
emergency U ناگه اینده اورژانس
scouts U ارزیابی حریف اینده
providence U صرفه جویی اینده نگری
hold over U برای اینده نگاه داشتن
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend U بدون سود اینده سهام
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
future attacks U حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient U در میان اینده واقع در میان
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
pertinenet U مربوط
condequent U مربوط
curatorial U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
coherent U مربوط
caprine U مربوط به بز
affined U مربوط
coordinate U مربوط
pertaining U مربوط به
germane U مربوط
as for U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
related U مربوط
proper U مربوط
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
apposite U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
relevant U مربوط
lineal U مربوط به خط
irrelevant U نا مربوط
eight bit system U مربوط به یک
correspondents U مربوط به
correspondent U مربوط به
for U مربوط به
technological U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
filiate U مربوط ساختن
gallinaceous U مربوط بماکیان
faunae U مربوط به جانوران
expiratory U مربوط به زفیر
affiliating U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
genethliac U مربوط به طالع
affiliated U مربوط ساختن
garlicky U مربوط به سیر
dictoral U مربوط به دکتری
affiliates U مربوط ساختن
retired U مربوط به بازنشستگی
technologically U مربوط به فناوری
domiciliary U مربوط به خانه
climatic U مربوط به اب وهوا
aeronautical U مربوط به فضانوردی
existential U مربوط به هستی
acrobatic U مربوط به بندبازی
operatic U مربوط به اپرا
communist U مربوط به کمونیسم
communists U مربوط به کمونیسم
speculative U مربوط به اندیشه
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
parental U مربوط به والدین
divisional U مربوط به تقسیم
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
vehicular U مربوط به خودرو
fistulous U مربوط به ناسور
anal U مربوط به مقعد
commercial U مربوط به تجارت
as to U عطف به مربوط به
arteriovenous U مربوط به رگها
fractional U مربوط به بخشها
fractional U مربوط به بخشهایی
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com